پارمیس جون پارمیس جون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره
پارمیدا جونپارمیدا جون، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

شیرین دخترهای من

امروز دوم تیر ماه سال ۱۳۹۹ است پارمیس میره کلاس چهارم و پارمیدا کلاس نهم خیلی وقته نیومدم وبلاگ پست بزارم

این روزای من

از موقعی که هوا سرد شده من هم مشغول بافتنی کردن شدم حسابی وقتمو پر کرده من عاشق بافتنیم.این پلیور رو برای برادر شوهرم بافتم   برای پارمیدا هم بافتم نمیدونم چرا آپ نمیشه حالا که نمیشه یه عکس از  بافتای قدیمیمو میذارم   ...
29 آذر 1393

تولد بابایی

بابایی تولدت مبارک امیدوارم همیشه در کنار ما صحیح و سالم باشی امروز من میخواستم برم باشگاه با مامان رفتیم کیک خریدیم مامان یه پیرهن خوشگل برای بابام خرید عکساشو میزارم ...
5 آذر 1393

مهدکودک

یک هفته ای که پارمیس میره مهدکودک  مربی شون میگه خیلی دختر مستقلی با ذوق و شوق زیاد راهی مهد میشه  قربونت برم که عاشق درس خووندنی   ...
22 مهر 1393

بازی کردن پارمیس با عروسکاش

از موقعی که پارمیدا به مدرسه رفته پارمیس تنهایی بازی میکنه  چند روز پیش پارمیس سفره مخصوص بازیشو پهن کرد عروسکاشو چید دورش   سفره چون  کج بود کشیدم صافش کنم عروسکش افتاد ناراحت شد قهر کرد که چرا بازیمو خراب کردی؟من هم گفتم بابا جان میخواستم کمکت کنم!گفت تو فیلمتو ببین! خدا یا چه کنم با حرفای پارمیس اینم عکسای اون روز   ...
10 مهر 1393

ما دیگه چراغ خواب نداریم

دیروز خاله شهلا اومده بود خونه ما   پارمیدا مدرسه بود ما هم مشغول حرف زدن در همین حین پارمیس اومد به خاله شهلا گفت بیا چراغ خوابمو ببین خاله هم گفت الان میام ولی یادمون میرفت   بعد چند دقیقه ای دیدیم پارمیس اومد گفت:ما دیگه چراغ خواب نداریم!  من سریع فهمیدم یه کاری کرده بدو رفتیم تو اتاق   دیدم  چراغ خواب نیست فقط یکی از دو شاخه های اون مونده تو پیریز  خیلی ترسیدیم هرچی ازش میپرسیدیم چراغش کجاست میگفت نیست آخرش گفت انداختمش آشغالی !  خدا رحم کرد که اون باقی مونده تو پیریز رو نکشیده بود وگرنه..........  بدبخت میشدم   فرشته ها مواظب پارمیس فضول...
10 مهر 1393