اول مهر 93
دیشب پارمیدا زود خوابید که صبح بیدار شه بریم مدرسهمن هم بعد از
خوابوندنشون نشستم کتاباشو جلد کردم گوشیمو روی زنگ گذاشتم
بعد خوابیدم صبح پارمیدا از خواب بیدار شد صدام کرد مامان دیرم نشه
من هم پریدم ساعت اتاق خوابیده بود ساعتش 9 بود خیلی ترسیدم بعد
دیدم ساعت 6 بود گفتم مامان بخواب وقت زیاد داریم ولی نخوابید ده دقیقه
ده دقیقه منو صدا میکرد من دیگه از خواب ناامید شدم بلند شدم دیدم
لباساشم پوشیده صبحانه خورد و بعد رفتیم مدرسه (مدرسه خیلی نزدیک
خونمونه) خیلی هیجان داشت پارمیدا رفت داخل مدرسه مامانا رو راه ندادن
برای همین من برگشتم خونه پارمیس هم خوابالو برده بودم هوا خنک بود
سردش شده بود عکساشو بعدا میزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی