پاستل
چند روز پیش دوست پارمیس (هستی) اومده بود خونمون هستی جعبه ی
پاستلشو آورده بود که نقاشی کنن پارمیس خیلی خوشش اومده بود چون
پر رنگ میکشید وقتی هستی رفت پارمیس گریه که من هم پاستل میخوام
زنگ زد به بابایی گفت که برام پاستل بخر از اونجایی که پارمیس دختر خوبیه
بابایی هم براش خرید نمیدونید که چقدر خوشحال شد برای خواب هم کنارش
گذاشتاز اون روز به بعد سرگرم نقاشیه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی